موسیقی یک زبان بین المللی است برای ابراز آرزو های نهفته و آشکار دلها
برگرفته از سایت آیرانی سلام قصد دارم تو این تاپیک در مورد اصل وجود موسیقی و دیگر مطالب بنیادین صحبت کنم.
میباشد.
پیشنهاد می کنم به سایت ایرانی سر بزنید سایت خوبی هست و اونجا شما می تونید در انجمن موزیکش سوالات خودتون رو مطرح کنید دوستانی مثل نویسنده این مطلب هستن که می تونن کمکمتون کنن و من هم در حد توانایی ام اگه چیزی بود که در حد توانایی ام بود در خدمتتون هستم ملودی: سیر خطی موسیقی که از تعدادی نت به دنبال هم تشکیل شده و در ساده ترین حالت خود نیز وابسته به دو عامل زیروبمی و کشش صداست. هارمونی: علم بررسی و پیوند آکوردها (خط عمودی موسیقی) که از مبانی آهنگسازی به شمار می رود. الفبای موسیقی برای پیاده کردن ویژگی اول، یعنی نواک یا زیر و بمی خط موسیقی، ابتدا باید الفبای موسیقی را بیاموزیم. به ادامه مطلب مراجعه کنید
خطوط حامل
تعریف حامل: پنج خط موازی و هم فاصله با هم به صورت افقی را گویند که نت های موسیقی روی خط ها، بین خطوط، و یکی بالا و یکی پایین پنج خط حامل قرار می گیرند: مفهوم کلید در موسیقی: قراردادی است که با نشان دادن جای یک نت خاص در پنج خط حامل، به طور طبیعی جای دیگر نت ها را نیز مشخص می کند. برگرفته از سایت پرشین سینگرز بخش دوم آموزش تئوري موسيقي ايراني را به آموزش فاصله ها در موسيقي اختصاص مي دهيم. البته اين نكته را بايد متذكر شويم كه اين قسمت فقط مربوط به موسيقي ايراني نمي شود و در حالت كلي در همه نوع موسيقي يكسان است. به ادامه مطلب مراجعه کنید. موسيقي از دو بخش تئوري يا نظري و عملي تشكيل شده است. دانستن آنچه مي نوازيم يا مي شنويم همان اندازه مهم است كه در هنگام صحبت كردن بايد مفهوم كلمات يا جملات را بدانيم. يك نوازنده خوب اگر نتواند مطالبي كه مورد استفاده قرار مي دهد را تجزيه و تحليل كند، به يك مجري بدون علم و دانش تبديل مي شود و با كسي كه از لحاظ تئوري موسيقي آگاهي دارد و نوازندگي را خوب مي داند، قابل مقايسه نيست. شعر گفتن بدون دانستن دستور زبان ممكن است ولي در جايي محدود مي گردد. نواختن و آهنگسازي نيز چنين است. پس چه بهتر كه به موازات نواختن ساز، از تئوري موسيقي نيز آگاهي داشته باشيم. در اين جا به نكاتي اشاره مي كنيم كه در موسيقي ايراني مورد استفاده قرار مي گيرند و پس از آن به تئوري موسيقي به صورت كامل مي پردازيم. به ادامه مطلب مراجعه کنید دیده ای که انسان آن را به یاری دستگاه شنوایی خویش درک میکند و در نتیجه ارتعاش یک جسم تولید می شود و در محیط مادی مانند هوا یا آّب به صورت موج انتشار میابد و به گوش ما میرسد و ما در دستگاه شنوایی مان آن را با فعل و انفعالی فیزیولوژیک درک می کنیم. دوم-موسیقی علمی(تئوری) و عملی همیشه لازم وملزوم یکدیگرمی باشند زیرا وظایف موسیقی تئوری تنها این نیست که آن چیزهایی را جستجو نماید که موسیقی عملی آنرا روشن و پایه گذاری نموده بلکه،بایستی کوشش کند تا آسانترین قانون طبیعی را که گوش انسانها را به موسیقی آشنا می نماید پیدا کند. برگرفته از سایت پرشین سینگرز قبل از شروع تئوری موسیقی به نظرم خوب باشه این مطلب را مطالعه کنید پس از سپری شدن هزاران یا میلیون ها سال آن طور که انجیل می گوید ((هنوز بر از بحر جدا نگشته بود)) برگرفته از سایت پرشین سینگرز کریستین فردریش دانیل شوبارت ادیب و شاعر آلمانی است که به دلیل علاقه زیاد و همکاری با موسیقیدانان به دانش موسیقی زیادی دست پیدا نمود. او مدتها مسئولیت مدیریت و کارگردانی موسیقی تاترهای نمایشی در آلمان را بر عهده داشت و تالیفات زیادی در زمینه ارتباط میان موسیقی و ادبیات دارد.
مواردی که در زیر مطرح می شود بر داشت های شوبارت در رابطه با ویژگیهای احساسی گام های مختلف موسیقی است که دانستن آنها در برداشت شما از موسیقی و یا به هنگام آهنگسازی، بطور قطع می تواند مفید واقع شود.
C Major : خلوص کامل، پاکی، سادگی، بی ریایی و صداقتی کودکانه.
C Minor : اظهار عشق و سوگواری در عشقی ناکام. اشتیاق، افسردگی و حسرتی عاشقانه، این گام از روحی آسیب دیده حکایت می کند.
Db Major : آمیزه ای از حزن، شعف و خلسه. خنده نیست، لبخند است؛ عزاداری نیست، تظاهر به گریه است. به طور کلی بیانگر کاراکتر و احساسی نامتعارف و غریب است.
C# Minor : فریاد و زاری حاکی از ندامت، گفتگویی خودمانی با پروردگار، طلب دوستی و کمک در زندگی؛ افسوس خوردن از دوستی و و عشقی ناامید کننده.
D Major : گام فتح و پیروزی، تسبیح پروردگار، رجز خوانی، شادی پس از موفقیت. در سمفونی های مجلسی، موسیقی نظامی یا مارش، سرودهای مختص مناسبت ها و تعطیلات مورد استفاده قرار می گیرد، در حقیقت این گام نوعی نغمه سرایی شادمانه است.
D Minor : افسردگی زنانه، جسارتی آمیخته با شوخ طبعی کودکانه.
Eb Major : گام عشق و ایثار، گفتگویی صمیمانه با پروردگار.
D# Minor : احساس تشویش و اضطراب از عمیق ترین اندوه های روح، ناامیدی کودکانه، افسردگی شدید در تاریک ترین شرایط روح. هر گونه ترس و تردید از لرزش های قلبی از درون D# Minor مخوف تراوش می کند. چه بسا اگر ارواح قادر به سخن گفتن بودند، کلماتشان می توانست کاملا به این گام نزدیک باشد!
E Major : هلهله و فریاد شادی، شور و شعف ناشی از خنده اما نه به طور کامل؛ این گام از لذت و سرخوشی حکایت می کند.
E minor : بی ریایی، معصومیت زنانه در اظهار عشق، زاری به دور از شکوه و شکایت، افسوس همراه با اشک؛ این گام از امید صد در صد، خلوص و شادی مطلق در گام C Major سخن می گوید.
F Major : ادب، خوش رویی و آرامش.
F Minor : افسردگی عمیق، سوگواری در مراسم ترحیم، عذاداری، شکوه و شکایت از بدبختی و اندوه از دست دادن.
F# Major : فتح در پی پشت سرگذاشتن مشکلات، احساس راحتی و فراغت از غلبه بر موانع؛ انعکاس روحی خشمناک و درگیرهایی که نهایتا به پیروزی ختم می شوند در این گام نهفته است.
F# Minor : گام تیره و تاریک، درست مانند سگی که جامه ای را می درد، با احساسات در کشمکش است. کلام این گام خشم و نارضایتی است.
G Major : روستایی و بدوی، بزمی، قناعت و رضایت در احساسات، قدردانی محبت آمیز از دوستی صادق و عشق وفادار؛ در یک جمله: هر گونه احساس آرام و صلح آمیز قلبی توسط این گام بیان می گردد.
G Minor : ناخشنودی، اضطراب، تند خویی و نگرانی در مورد ناموفق ماندن برنامه های آینده؛ در یک کلمه : خشم و تنفر.
Ab Major : دفن کردن، مرگ، تعفن، پوسیدگی، داوری و ابدیت در این گام نهفته است.
Ab Minor : گله کردن، فشار تا مرحله خفقان؛ تاسف و زاری، منازعه شدید، در یک جمله؛ رنگ این گام هر آنچه را که با مشکلات در کشمکش است، در بر می گیرد.
A Major : این گام اظهار عشق معصوم، رضایت از روابط احساسی؛ امید به دیدار مجدد معشوق در حین جدایی؛ طراوت جوانی و توکل به پروردگار است.
A minor : زهد و تقوای زنانه، لطافت طبع.
Bb Major : عشق شادمان، باطنی شفاف، در آروزی دنیایی بهتر به سر بردن.
Bb minor : آفرینشی ظریف که به صورت تیره و تار جلوه گر می شود، دنیا را به تمسخر گرفتن؛ ناخشنودی از خود و بقیه؛ نوعی تمهیدات خودکشی از این گام به گوش می رسد.
B Major : رنگارنگ، اظهار احساسات شدید و وحشیانه، متشکل از رنگهای پر تشعشع. عصبانیت ، خشم، دیوانگی، حسادت، درنده خویی، ناامیدی و کلیه احساساتی که بر قلب سنگینی می کند در این محدوده قرار دارد.
B Minor : گام صبر، به آرامی در انتظار تقدیر و سرنوشت به سر بردن، تسلیم قضا و قدر الهی شدن.
منبع:
AFFECTIVE KEY CHARACTERISTICS
برای قرار گیری صداها به صورت موسیقیایی باید با قوانین مربوط به اون آشنا باشیم که البته این قوانین فقط جنبه تئوری داره لیکن این احساس درک و روان آهنگساز هست که حس رو به مخاطب القاء میکنه.
ببینید چقدر زیبا آهنگ سازی هنگام غروب آفتاب زیر یک درخت نشته است که در زیر پایش دشت پهنی وجود دارد که در اون گلها و... عطر افشانی میکنند . باد اونهارو به رقص در میاره...
خدتون رو در چنین محیطی فرض کنید آیا برای این که حس وجودیت خودتون رو به کسی در چنین مکانی القاء کنید فقط کلمه ها کافی هستند...
به موسیقی کلاسیک گوش کنید آهنگساز چنین مکانی رو برای شما با نت ها بوجود میاره گویی که خود شما در اون مکان بودید...
پس ببینید چقدر زیباست آوای موسیقی که میتونید نا گفته های دل رو با اون باز گوکنید...
این تنها قسمتی از دریای بیکران موسیقی هست...
توجه کنید که این مطالب بر گرفته از هیچ جایی نیست و تکراری نیست پس حتما مطالعه بفرمایید و همین طور این مطالب مطعلق به سایت www.airani.com
موسیقی که درک اون پدیده ای خدا دادی به انسان هست و یکی از حس های انسان میباشد که فقط باید اون رو درک کرد و به هیچ عنوان با کلمات قابل تعریف نیست.
شاید قوی ترین تعریف موسیقی به زبون بتهوون بزرگ در امضاء من گفته شده.
موسیقی به دو دوره قبل از باخ کبیر و بعد باخ تقسیم میشه.
که من قصد دارم موسیقی بعد از باخ رو مورد بررسی قرار بدم.
موسیقی از کنار هم قرار گرفتن نتها به صورت قانون وار بوجود میاد و در این جا باید این نکته رو ذکر کنم که صدای یک نت (نت تک صدای موسیقیایی میباشد.) برای انسان معنی نداره و نمیشه گفت که صدای***نت از بقیه بهتر هست!
بلکه موسیقی از کنار هم قرار گرفتن نت ها بوجود میاد نه صدای خود یک تک نت.
و درک این موضوع و زیبایی کنار هم چیدن این نتها به سمت چپ مغز انسان واگذار شده.
و انسان با این توانایی قوانینی را برای کنار هم چیدن نت ها وضع کرده که صدا رو به خدمت خود دراورده.
در کل انسان میتونه به وسیله موسیقی احساسات خودش رو که با کلمات قابل گفتن نیستند رو بیان کنه.
حالا چطور این نت ها در کنار هم قرار میگیرن شرط هست...
ببینید برای این کار در موسیقی یک بحثی به اسم فاصله به وجود اومده که به کمک اون آهنگ هارو میسازند.
مثلا بعضی از فواصل به گوش انسان خوشایند هستند و بعضی هم تا خوشایند.
که در ادامه به این فواصل میپردازم.
جالبه بدونید که این بحث خیلی شیرین هست و حتما خوشتون میاد پس دنبالش کنید...
موفق باشید.
آکورد: تعدادی (معمولا ۳ یا بیشتر) نت یا صدا که به صورت هم زمان شنیده می شوند.
کنترپوآن: علم پیوند ملودی های مجزا با یکدیگر که از مبانی آهنگسازی به شمار می رود.
برگرفته از سایت پرشین سینگرز
ادامه مطلب
خطوط حامل از پایین به بالا از 1 تا 5 شماره گذاری می شوند. هرچه نت ها به سمت بالا می روند زیرتر و هرچه به سمت پایین می آیند بم تر می شوند. پس چنانچه به صورت قراردادی جای یکی از نت ها را مشخص کنیم (برای مثال خط دوم را سل بنامیم) جای دیگر نت ها خود به خود مشخص خواهد شد.
خطوط کمکی: از آن جایی که این 5 خط تنها توانایی نشان دادن 11 نت را دارند، برای گسترش دادن محدوده ی صدایی حامل، از خطوطی کوچک و موازی خطوط حامل در بالا و پایین آن استفاده می کنیم که با استفاده از 4 تا 5 خط کمکی از بالا و از پایین مجموع تعداد نت های ما 31 عدد خواهد شد، اما این محدوده هم چنان برای سازهایی چون پیانو کوچک است...
برگرفته از سایت پرشین سینگرز
در تئوری موسیقی کلاسیک غرب سه نوع کلید وجود دارد:
1- کلید سل: محل نت سل بعد از دو میانی* را مشخص می کند که همواره روی خط دوم حامل قرار می گیرد.
2- کلید دو: محل نت دو میانی* را مشخص می کند که در گذشته روی خط های اول، دوم، سوم و چهارم حامل قرار می گرفته، اما در حال حاضر تنها روی خط سوم (و به ندرت خط چهارم) قرار می گیرد.
3- کلید فا: در گذشته روی خطوط سوم و چهارم قرار می گرفته و مکان نت فا قبل از دو میانی* را مشخص می کرده، اما امروزه تنها روی خط چهارم قرار می گیرد.
در تقسیم بندی امروزی صداهای موسیقی، ۴ گروه در نظر گرفته می شوند که به ترتیب از زیر به بم شامل سوپرانو (کلید سل)، تنور (کلید دو خط سوم)، آلتو (کلید دو خط چهارم) و باس (کلید فا خط چهارم) می شوند، که باز از میان این ها کلید سل و فا به ترتیب پراستفاده ترین ها هستند.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
موسیقی : تاکنون تعاریف گوناگونی در مورد این هنردر کتابها ومحافل مختلف موسیقی بیان شده است.که این تعاریف تاکنون بیشتر مورد قبول واقع شده:
1-هنربیان احساسات به وسیله ی صداها را موسیقی میگویند.
2-موسیقی هنر ترکیب اصوات و صداهاست بطوریکه خوشایند باشد.پس پایه واساس موسیقی,صوت یا صداهست که بدون آن موسیقی به وجود نمی آید.
کلمه ی موزیک از زبان یونان آمده است.در زبان قدیم تمام هنرها را موزیک مینامیدند و برای هر چیز رب النوعی یعنی خدایی داشتند که آنها را "موز" می گفتند.
آپولو"Apollo" خدای شعر و موزیک و رهبر 9 الهه با اسامی زیر بود:
1-اویتریپ Euterp
2-پولی هیمنیا polyhymnia
3-اراتو Erato
4-ترپ سیخوره Terosichore
5-تالیا Thalia
6-ملپومنه Melpomene
7-کالییوپ Kaliope
8-کلییو Klio
9-اورانیا Urania
و اما از دو هزار سال پیش تا کنون،کلمه (موز) پایه ی (موزیک) قرار گرفته و آن را فقط به هنر موسیقی (موزیک) منحصر نموده ا ند.با اینکه موسیقی همزمان پیدایش بشر وجود داشته است ولی از این تاریخ،فورم و معني و ثابتي به خود گرفته است.
موسیقی دارای دو شکل میباشد یعنی دردو حال قابل بررسی و تحلیل می باشد.
اول-موسیقی عملی:مانند سازنواختن آواز خواندن، آهنگ ساختن.
اما با ابن وجود در آن عهد نیز که هنوز جنبنده ای روی زمین نمی زیست جهان ماوای خاموشان
نبود.امواج کوه پیکر با صخره های عظیم برخورد می کرد باد در شاخسار ها می پیچید و از
تماس آب سنگها و سنگریزه ها آوای دلنشینی بر می خواست بعد ها جانوران در روی زمین
پدیدار شدند و با اصوات به سخن گفتن با یکدیگر آغاز کردند و پرندگان به هنگام دمیدن صبح
صادق به نغمه پردازی پرداختند.اما به این اصوات نمی توان موسیقی اطلاق کرد.موسیقی فقط و
فقط از آن انسان هاست زیرا فقط انسان به زیور دانائی آراسته شده است. به کمک موسیقی است
که انسان ها هیجانات درونی خود را بیان می دارند. موسیقی چیزی برتر از اصوات و سر و صدا
هاست.موسیقی یکی از طریق بیان و اظهار آگاهانه انسان هاست.چه سبب شد که انسان موسیقی
را اختراع کند بشر چگونه کشف کرد که بازی اصوات می تواند مبین و ترجمات روح و
احساسات او باشداز هزاران سال پیش یعنی تقریبا از زمان پدید آمدن موسیقی تا به حال بشر به
تحقیق و تدبیر در این باره مشغول است حتی انسان های اولیه نیز می کوشیدند برای این سوال
پاسخی بیابند آنان ماهیت سحر آسای موسیقی را جز اینکه بگویند عطیه خداست به طریق دیگری
نتوانستند توجیه کنند
Power By:
LoxBlog.Com |